“شکست پایان راه نیست، این شجاعت ادامه دادن است که مهم است.”

 

رسیدن به اهدافمان سخت است. در اغلب موارد، ما موفق نمی شویم. یا تمرکز خود را از دست دهیم، نظر خود را تغییر و یا به سادگی تسلیم شویم. به هر دلیلی، همه چیز مانع حرکت و ذهنیت ما خواهد شد. ما در رسیدن به اهداف خود شکست می خوریم زیرا یا به این نتیجه رسیده بودیم که رسیدن به آن بسیار دشوار است یا نمی خواهیم یک لحظه دیگر از درد را تحمل کنیم.

شما هم همچین حسی داشتید، درسته؟

همه ما در مقطعی از زندگی خود نتوانسته ایم به یک یا چند هدف دست یابیم. می دانم که بیشتر از آن چیزی که دوست دارم اعتراف کنم این اتفاق برام افتاد،. اما چیزی که بیشتر از همه برایم جالبه این نیست که شکست خورده‌ایم یا نه، این سواله که چرا شکست خورده‌ایم؟ چه چیزی به ما کمک کرد تا به نقطه شکست خود برسیم؟

گم کردن راه

واضح که دستیابی به هر هدف اصلی دشوار خواهد بود. در بیشتر موارد، تمام انرژی ذهنی، عاطفی، فیزیکی و معنوی ما را می گیرد. این شامل تصمیمات بی شماری است که ما به صورت روزانه انجام میدهیم. هر فکر، عاطفه و رفتاری در آن شکست نقشی دارد.

اغلب، ما با اشتیاق شروع به حرکت به سمت اهدافمان میکنیم. در ابتدا، ما در مورد تغییر و انجام کاری جدید هیجان زده هستیم که به طور بالقوه اثر در پیشرفت بنیادی در زندگی خودمان خواهد داشت. اما با گذشت زمان، وقتی متوجه مشکلات به ظاهر غیرقابل حلی میشویم که در پی بزرگ ترین رویاهایمان در راه است، این ذوق کم می شود.

با گذشت زمان تسلیم می شویم. ما غاری حفر می کنیم و آن هدف را در آنجا خاموش و ساکت می کنیم. ما در راه رسیدن به اهدافمون شکست میخوریم ،نه برای اینکه نخواستیم یا به اندازه ی کافی تلاش نکردیم.

هر موقع که ما بخوایم به هدفی سرسختانه دست پیدا کنیم ، مثل وقتی که نفس میکشیم برای اینکه زنده بمونیم، آن وقت است که همه چیز را به خوبی می‌بینیم.

قهرمان زندگی 

چرا در رسیدن به اهداف خود شکست می خوریم؟

 

هر هدفی که برای رسیدن به آن  در ذهن ما بزرگ باشد، دشوار خواهد بود. اغلب، این امر مستلزم یک تغییر شدید در شیوه زندگی‌مان است. این شامل اصلاح عادات و رفتار ما به صورت روزانه است. ما نه تنها به عادات بهتری نیاز داریم که از ما حمایت کنند، بلکه باید عادات بدی را که باعث عقب ماندگی ما می شوند، ترک کنیم.

از آنجایی که بسیاری از رفتارهای روزانه ما مبتنی بر عادت است، این منطقی است. همچنین درک اینکه چرا به روش های قبلی خود باز می گردیم نیز آسان است. برای مثال، اگر بخواهیم وزن کم کنیم، ممکن است تمام آن چیزی را که فکر می‌کنیم برای چند هفته به دست آورده‌ایم بدهیم. اما، سپس به آن دیوار آجری برخورد کردیم. وقتی همه چیز فوراً اتفاق نمی افتد، ناامید و ناامید می شویم.

مشکل بازگشت به روش های قبلی این است که ما به آن عادت کرده ایم. ما آنچه را که می خواهیم به دلیل نیازهای اساسی که از پیش شرطی شده و از قبل در ذهن و بدن ما برنامه ریزی شده اند، از دست می دهیم. ما هوس و آرزوی چیزها را داریم، وقتی می دانیم که نمی توانیم آنها را داشته باشیم، آنها را بیشتر می خواهیم. اعتدال در پشت آن خواسته ها قرار می گیرد و ما از درونی ترین خواسته های خود تسلیم می شویم.

دستیابی به هر هدفی سخت است وقتی که در سلطه سالها و دهه ها رفتار از پیش شرطی شده باشید. عادت های بد ما می توانند ما را کاملاً خراب کنند. آنها ما را از هر سطحی از شور و اشتیاق یا غیرت تهی می کنند و اساساً ما را به یک زندگی از خود راضی می اندازند و یک حس شکست خورده از روح را ایجاد می کنند.

همین الان یک دفتر فانتزی و زیبا انتخاب کنید و شروع به نوشتن اهداف تون کنید. خوب فکر کنید و وقت بگذارید.

حالا مهم ترین اهدافتون رو با ماژیک هایلایت علامت گذاری کنید. علامت زدن باعث میشه روی آن هدف ها متمرکز بشید.

اهداف

پس چگونه به مقابله برویم؟

در حالی که به نظر می رسد خیلی سخت  به نظر می رسد که چگونه درد را برای رسیدن به اهدافمان از بین بریم؟ چگونه می‌توانیم خود را از طرز فکر رضایت آنی رها کنیم و به سمت مزایای بلندمدت رفتار امروز خود حرکت کنیم؟ این آسان نیست و من احتمالاً نیازی به گفتن آن به شما ندارم. اما ممکن است.

چند روش تاثیر گذار رو می خوام براتون توضیح بدم:

 

  1. از دست دادن تمرکز

  2. عدم وجود دلایل به اندازه کافی قوی

  3. عدم برنامه ریزی

  4. ناتوانی در عمل

  5. عادات بدی که ما را عقب نگه می دارند

 

از دست دادن تمرکز

یکی از دلایلی که باعث می شود ما در رسیدن به اهداف خود شکست بخوریم، به دلیل از دست دادن کلی تمرکز است. تمرکز برای مدت زمان طولانی دشوار است. حتی برای افرادی که به‌شدت در جهت موفقیت هستند، از دست دادن تمرکز امری عادی است. انواع وقفه هایی در زندگی وجود دارد که می تواند به از دست دادن تمرکز کمک کند. واضح است که مشکلات اغلب ممکن است به وجود بیایند.

وقتی مردم با یک فاجعه بزرگ در زندگی خود دست و پنجه نرم می کنند، چگونه قرار است روی دستیابی به اهداف خود متمرکز شوند؟ اگر آنها شغل خود را از دست بدهند، یا یکی از عزیزان خود را از دست بدهند، یا رابطه خود را از دست بدهند، با مشکلاتی با فرزندان خود کنار بیایند، با مسائل مالی مبارزه کنند و غیره چه اتفاقی می افتد؟

زندگی می تواند حتی در بهترین زمان ها ناامید کننده باشد. وقتی اتفاق بدی در زندگی می افتد، به راحتی می توان فهمید که چرا ممکن است در رسیدن به اهداف خود شکست بخوریم. ما آن آتش درونی را از دست می دهیم که ما را به سمت چیزی هدایت می کند و می راند. غلبه بر یک ضرر یا فاجعه بزرگ در زندگی می تواند دشوار باشد. هنگامی که آن شتاب را از دست دادیم، شروع مجدد آن دشوار است.

تمرکز بر هدف

 عدم وجود دلایل به اندازه کافی قوی

یکی از راه‌های اصلی که ما در رسیدن به اهداف خود شکست می‌خوریم، این است که با پای اشتباه شروع می‌کنیم. وقتی اهداف را اشتباه تعیین می کنید، به این دلیل که دلایل کافی برای رسیدن به آنها ندارید، راحت تر از امیدها و رویاهای خود چشم پوشی می کنید. این بخشی از تعیین اهداف به روش صحیح است.

اما این مربوط به دلایل سطحی نیست. شما نمی توانید فقط به دلیل کمبود پول یا ماشین بهتر یا خانه بزرگتر بگویید می خواهید موفق شوید. این دلایل سطحی است. شما به دلیلی عمیق تر از این نیاز دارید. هر زمان که دلیلی به اندازه هوایی که تنفس می کنید داشته باشید، برای رسیدن به اهدافتان هر کاری لازم است انجام خواهید داد.

به عنوان مثال، چیزهایی مانند عشق، خانواده، آزادی و امنیت دلایل قانع کننده ای هستند. اما اگر نمی خواهید در رسیدن به اهداف خود شکست بخورید، باید دقیقاً بیان کنید که این دلایل برای شما چه معنایی دارند. وقتی بیان می کنید که برای شما چه معنایی دارد، و به اندازه کافی ریشه در شخصیت شما دارد، عزم شما متزلزل نخواهد شد و در نهایت به همه چیز خواهید دید.

راه موفقیت

عدم برنامه ریزی

وقتی یک هواپیما از شهری به شهر دیگر بلند می شود، هدفی دارد. هدف آن فرود آمدن در یک مقصد خاص در یک روز و در یک زمان خاص است. اما فقط این هدف را ندارد. بدون برنامه ریزی برای رسیدن به هدف نمی تواند به آن برسد. چگونه بلند می شود و فرود می آید؟ چقدر سوخت نیاز خواهد داشت؟ چه جهتی را طی خواهد کرد؟ وقتی ترافیک هوایی ازدحام یا تلاطم ایجاد می شود چه اتفاقی می افتد؟

ببینید، هواپیما برای رسیدن به هدفش باید تمام جزئیات را برنامه ریزی کند. و باید هر ثانیه را با جزئیات طاقت فرسا تحلیل کند. اکنون، شما نیازی به انجام همه این کارها ندارید، اما باید برنامه ریزی کنید. اگر برنامه ریزی نکنید، در رسیدن به اهداف خود شکست خواهید خورد. اگر برنامه ریزی دقیق و پیچیده ای ایجاد نکنید، چگونه می توانید انتظار داشته باشید که از یک نقطه به نقطه دیگر برسید؟ شما نمی توانید.

برای دستیابی به اهداف خود یک برنامه اقدام گسترده ایجاد کنید. اما نباید بگذارید در حد یک برنامه روی کاغذ بماند نباید آن را هرگز فراموش کنید. هر روز، هفته و ماه را برای رسیدن به اهداف بلندمدت خود برنامه ریزی کنید. برای انجام مهمترین وظایف روزانه خود چه خواهید کرد؟ چگونه زمان خود را به طور موثر مدیریت می کنید تا حواس شما پرت نشود؟ چیزهای زیادی برای در نظر گرفتن وجود دارد، پس حتما برنامه ریزی، برنامه ریزی و برنامه ریزی بیشتری داشته باشید.

اصلا خودتون رو نگران نکنید و گیج نشید.
اگر اصول برنامه ریزی را نمی دانید
برای درست کردن بولت ژورنال به کمک احتیاج دارید؟
مجیک نوت همه این مطالب را در دوره های خودش به شما آموزش می دهد.

 

امکان پذیر

ناتوانی در عمل

دلیل دیگری که ما در رسیدن به اهداف خود شکست می خوریم، ناتوانی ساده در عمل است. پیشرفت ما با تعلل متوقف می شود. به تعویق انداختن کار که قاتل خاموش نامیده می شود، می تواند امیدها و رویاهای شما را با دور کردن هرچه بیشتر از آنها از بین ببرد. هر چه بیشتر منتظر عمل باشیم، شکستن چرخه انفعال سخت تر می شود.

واضح است که وقتی کار را به تعویق می اندازیم، حرکت به نفع ما نیست. وقتی ما نمی توانیم حرکتی انجام دهیم کاملا مشخص است که دستیابی به هر هدفی، بزرگ یا کوچک، تقریباً غیرممکن است. پس، چطور قرار است ما اقدامات گسترده ای انجام دهیم و ببینیم کارها پیش می رود؟؟؟  چگونه می‌توانیم حتی در سخت‌ترین زمان‌های زندگی پایدار بمانیم؟

در حالی که غلبه بر موانعی که در زندگی با آن ها روبرو هستیم، سخت است، غلبه بر اهمال کاری حتی سخت تر است. اما یک هک ساده وجود دارد که می‌توانید از آن برای بازگرداندن حرکت به سمت خود استفاده کنید. به آن قانون 15 دقیقه می گویند.

قانون 15 دقیقه

یک تایمر روی تلفن خود به مدت 15 دقیقه تنظیم کنید و متعهد شوید که کاری را که دقیقاً برای این مدت به تعویق انداخته اید، انجام دهید.

چرا فقط 15 دقیقه؟ چیزی که متوجه خواهید شد این است که وقتی 15 دقیقه تمام شد، به راه خود ادامه خواهید داد. اما حتی اگر این کار را نکنید، فقط چرخه انفعال را شکستید. اکنون، حرکت دیگر علیه شما نیست. این ناتوانی اولیه در عمل است که ما را عقب نگه می دارد. تنها کاری که باید انجام دهید این است که این الگو را بشکنید.

عادت های بد

عادات بدی که ما را عقب نگه می دارند

دلیل دیگری که باعث می‌شود در رسیدن به اهدافمان شکست بخوریم، عادت‌های بدی است که ما را عقب نگه می‌دارند. وقتی آن عادت های بد مزاحم مدام مانع می شوند، چگونه می توانیم انتظار داشته باشیم به نتایج شگفت انگیزی دست یابیم؟ آیا می دانستید طبق یک مطالعه، عادات 45 درصد از رفتار انسان را تشکیل می دهند؟

به عنوان مثال، ممکن است به دلیل عادت بد خوردن فست فود، یا رانندگی به جای پیاده روی و غیره، در رسیدن به اهداف کاهش وزن خود ناکام باشیم. ما به رفتار پیش فرض خود برمی گردیم. این به عنوان راهی برای ایجاد کارایی بیشتر در رفتارمان در ذهن ما نهادینه شده است. این به خودکارسازی کارهای روزمره کمک می کند، اما همچنین می تواند به طور قابل توجهی ما را از دستیابی به رویاهایمان باز دارد.

اگر نمی‌خواهید عادت‌های بدتان سد راه شما و اهدافتان شوند، باید راه‌هایی برای غلبه بر آن‌ها پیدا کنید. در طول زمان به آرامی اتفاق می افتد. سعی نکنید یک شبه از صفر به سمت قهرمان شدن بروید. وقتی سعی می کنید خیلی سریع عادتی را ایجاد کنید یا آن را ترک کنید، ممکن است از بین برود و از بین برود. وقتی این اتفاق می‌افتد، شما به روشی شدیدتر به عقب برمی‌گردید.

در حالی که سعی می کنید وزن کم کنید، اگر گرسنگی بکشید، در نهایت تسلیم می شوید و دوباره به بد غذا خوردن، اما با خشونت بسیار بیشتر، باز می گردید. بنابراین، وزن بیشتری نسبت به جایی که شروع کرده اید افزایش می دهید. مطالعات دقیقاً همین واقعیت را تأیید کرده است. پس باید به آرامی شروع کنید. 5 بار در روز یا فقط یک پیاده روی ساده در اطراف بلوک انجام دهید. اما مطمئن باشید که این کار را هر روز انجام می دهید.

این چیزی است که من دوست دارم آن را رویکرد تغییرات خرد بنامم. برای ایجاد عادات خوب به همان اندازه که برای ترک عادت های بد عمل می کند. به عنوان مثال، اگر بیش از حد سیگار می کشید، به تدریج شروع به کاهش دهید. به جای 20 نخ در روز، فقط 15 نخ در هفته اول، سپس 10 نخ و هفته بعد، 5 نخ در هفته بعد و همینطور ادامه دهید، تا زمانی که سیگار نکشید.

مشکل برخی عادات این است که آنها همچنین می توانند تغییری در فیزیولوژی ما ایجاد کنند و ما را به آنها وابسته کنند. این به همان اندازه که برای شکر و غذاهای چرب صدق می کند، برای سیگار و الکل نیز صدق می کند. غلبه بر وابستگی های فیزیولوژیکی دشوار است. طول می کشد. یک شبه اتفاق نمی افتد.

روشها و تکنیک های بسیار قوی برای برنامه ریزی و پیشرفت به سمت اهدافتون وجود داره که ما همه انها را در دوره های خودمون به شما آموزش میدیم.

در تمام این مراحل ما در کنار شما خواهیم بود

درصورتی که نظر یا سوالی دارید مطرح کنید

 

منابع: betterup.com

5/5 - (1 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید